به نسیمی همه ی راه به هم می ریزد
کی دل سنگ تو را آه به هم می ریزد
سنگ در برکه می اندازم و می پندارم
که به یک سنگ زدن ماه به هم می ریزد
عشق بر شانه ی هم چیدن چندین سنگ است
گاه می ماند و ناگاه به هم می ریزد
آنچه را عقل به یک عمر به دست آورده ست
عشق یک لحظه ی کوتاه به هم می ریزد
آه ، یک روز همین«آه» تو را می گیرد
گاه یک کوه به یک کاه به هم می ریزد
فاضل نظری
برچسب ها : فاضل نظری , غزل ,
توسط : مهران رنجبر(مهاجر) تاریخ : پنج شنبه 87/6/7
دیدگاه()