روی پیشانی بختم خط به خط چین دیده ام
بسکه خود را در دل آیینـــــه غمگین دیده ام
مـو سپیدم مـو سپیدم مـــوسپیدم مــو سپید
گرگ باران دیده هستم، برف سنگین دیده ام
آه یک چشمم زلیخا آن یکی یعقوب شد
حال یوسف را ببینـــم با کدامین دیده ام؟
آشنا هستی به چشمم صبر کن، قدری بخند
یادم آمـد، مـن تـــــورا روز نخستین دیـــــده ام
بیستون دیشب به چشمم جاده ای هموار بود
ابن سیرین را خبــــر کن، خواب شیرین دیده ام
برچسب ها : غزل , شعر امروز , برقعی , سید حمیدرضا برقع ,
توسط : مهران رنجبر(مهاجر) تاریخ : سه شنبه 98/11/1
دیدگاه شما