در من بگیران با لبانت طعم نعنا را
بردار از مویت فشار روسریها را
حالا بیا یک کودتاچی در تنت باشم
در بازوانم دل بزن احساس دریا را
هی موج شو بر صخرههای سینهام بشکن
هی ذره ذره در تنت آواره کن ما را
بگذار تا لکنت بگیرم در لبان تو
طعم تمام شعرهای خوب دنیا را
در چین دامانت بلرزان تار و پودم را
محکم بکوبان بر سر غمهایمان پا را
امشب قیامت کن مرا آتش بزن در عشق
زیر و زبر کن خلوت این مرد تنها را
عطر تنت را در نفسهایم رهاتر شو
اردیبهشتی کن برایم صبح فردا را
موهای زاغت را بپیچان دور بازوهام
لنگر بگیر آهسته در من روسریها را...
هادی نژاد هاشمی
توسط : مهران رنجبر(مهاجر) تاریخ : چهارشنبه 98/11/2
دیدگاه شما