وارش (باران) به وضع چشم های وارش امسال می گریم به حال این کشاورزان بد اقبال می گریم ... وارش وارش به وضع چشم های وارش امسال می گریم به حال این کشاورزان بد اقبال می گریم کنار قبرها با یاد زن های خیابانی خیابان ؛ جوجه های ماده ی سرخاب مالیده زنان خودفروش شهر را وقتی که می بینم و من درمانده تر از همه ی این ها شدم شاعر و گاه از درد چون دیوانه می خندم ولی ناگه
بدون هیچ احساسات و قیل و قال می گریم " الا یا ایها الساقی ادرکاسا و ناولها " که من دارم به محض خواندن این فال می گریم میثم رنجبر
به حال این کبوترهای خونین بال می گریم
الو آقا! کسی اینجا گران می گوید این کالا
که من ناگه به بوق ممتد اشغال می گریم
به این ماتیک های دختران کال می گریم
به ریش شوهران تشنه ی مثقال می گریم
بدون هیچ غم، خالی و فارغ بال می گریم
میثم رنجبر
برچسب ها : میثم رنجبر , غزل ,