روی ماسه طرحی از خودش کشید تا تمام شد
موج تکه تکه مرد را برید تا تمام شد
در غروب جاده از هراس این رفیق نیمه راه
پشت سایه ی خود ان قدر دوید تاتمام شد
ان پرنده پریده شوق رفتن من است
کاش میشد ان قدر پرید تا تمام شد
شاعری که دفترش پر از بهانه های زرد بود
برگ برگ با تلنگر ی تکید تا تمام شد
غلامعلی شکوهیان
برچسب ها : غلامعلی شکوهیان , غزل ,
توسط : مهران رنجبر(مهاجر) تاریخ : دوشنبه 88/1/24
دیدگاه()