راسی میان هلهله، شش ماهه بر نیزه
خون دو گوش کودک از خونابه تر...نیزه
کودک به دنبال پدر باردّی از سیلی
تصویر کوچه، چادر خاکی به سر...نیزه
کودک در آن ویرانه ها...انگشت روی خاک:
شش ماهه پَر...خانه و صاحبخانه پَر... نیزه
یوسف میان گرگ ها، در طشتی از کینه
می خورد بر لب ها و دندان پدر نیزه
خاکستر و رقاصه ها تصویر این شهرند
یک روسری در باد...شد آسیمه سر نیزه
پیراهن عثمان و قرآن و سر خونین
باشد تمام داغ های شیعه بر نیزه
مهران رنجبر
برچسب ها : مهران رنجبر . غزل . عاشورایی ,
توسط : مهران رنجبر(مهاجر) تاریخ : جمعه 89/11/15
دیدگاه()