سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره
مهران رنجبر(مهاجر)[47]

سلام.این یه وبلاگ ادبیه و توش سعی بر اینه که کارهای شعرای مختلف(بیشتر معاصر)رو به عموم و افراد علاقمند معرفی کنه.چنانچه تو قسمت نظرات لطف کردین و نظر می دین تو همون قسمت به نظرتون سعی می کنم که جواب بدم. اگه شعری هم باشه که بخواین به نام شاعرش تو وبلاگ گذاشته بشه یا نقد شه یا... تو همون قسمت نظرات لطف کنین و بذارینش. ما در خدمتیم. یا علی...
ویرایش
منوی اصلی
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
تدبیر در قرآن
آیه قرآن
لوگوی دوستان
لینک دوستان
ویرایش
پیوندهای روزانه
امکانات دیگر
ابر برچسب ها
غزل ، رباعی ، سپید ، مثنوی ، مهران رنجبر ، غزل امروز ، شعر ، فاضل نظری ، محمد مرادی ، میثم رنجبر ، مهدی فرجی ، شعر امروز ، ایرج زبردست ، پست مدرنیسم ، جابر نوری سمسکندی ، جلال خالقی مطلق ، جلیل صفربیگی ، حبیب الله بخشوده - دوبیتی ، حسین پارسا منش ، حسین پارسا منش - مثنوی ، حسین جنت مکان ، سپید ، حمید عربعامری ، برقعی ، برقعی غزل غزل امروز ، زنده یاد نجمه زارع ، سارا جلوداریان ، آذر سرافراز ، آذین آزادی ، آیینی ، احمد نورالهی مقدم ، ارس محمد علی پور اسکی ، اطلاعیه = فراخوان ، ایرج زبر دست رباعی ، صادق فغانی آهنگر غزل غزل امروز شعر ، ظنز ، عابد اسماعیلی ، عابد اسماعیلی شعر امروز غزل غزل امروز ، عاشورایی ، عزل ، عظیم رازع - غزل ، سپید .مجید سعد آبادی . شعر ، سعید ساجدی ، سعید ساجدی - مثنوی ، سودابه مهیجی ، سوفی صابری ، سیامک قانع ، سید حمیدرضا برقع ، سید محمد علی رضازاده.غزل. شعر ، سیداکبر سلیمانی رباعی ، شاعر ، شرافت ، میثم رنجبر - غزل ، ناصر فیض ، نقد ، نقدی کوتاه بر پست مدرنیسم ، یاسر خسرونژاد غزل غزل امرو ، یغما گلرویی ترانه ، مهران رنجبر . غزل . عاشورایی ، مهران رنجبر رباعی ، محمد علی بهمنی، بهمنی, شعر امروز,غزل ، محمد مرادی رباعی ، مرادی ، مریم زمانداران ، مسلم محبی ، مهدی جهاندار ، مهدی حبیبی,شعر,دوبیتی,شعر آیینی ، فاضل فاضل نظری شعر غزل غزل کلاسیک ، فرامرز عرب عامری ، فرامرز عربعامری غزل ، فروغ تنگاب ، فریده دهداران ، گروس عبدالملکیان ، شعر آذری ، شعر آیینی، شعر عاشورایی ، شعر آیینی، شعر عاشورایی، شعر ابالفضل العباس ، غلام علی شکوهی ، غلامرضا طریقی، طریقی،شعر،غزل،غزل امروز،شعر امروز ، غلامعلی شکوهیان ،
آمار و اطلاعات

بازدید امروز : 284
بازدید دیروز : 18
کل بازدید : 352966
تعداد کل یاد داشت ها : 126
آخرین بازدید : 103/9/12    ساعت : 8:12 ع

 

کامی گرفتم از لب سیگار لعنتی

سیگار لعنتیم به دیوار لعنتی

دیدم میان خورده فروشان سیخ وسنگ

دعوا شدست بر سر مقدار لعنتی

گاهی درون ذهن شما ها قدم زدم

مُردم از این تحمل تکرار لعنتی

هرگز نشد دوباره نگاهت کنم عزیز !

حتی برای دیدن یکبار لعنتی !...

تیری زدی به قلبم و تکرار می شوم

دیوار لعنتی و کمان دار لعنتی

روزی سه بار روی مخم راه می روی

با من چه کرد داغ تو این،کار لعنتی !

گفتی یکی بیآمد و قلب مرا خرید

لعنت به تو وهرچه خریدار لعنتی

حمید حمزه نژاد







      

آغوش تو آیا 

  اوراد کاهنانه ی شباهنگام یست

 

به وقتی که خمیده میکند

                          باد معبرها 

درختان معبد را 

 

یا دیگر گونه تر  فرسوده گی 

 

               دریاست وپنجره به آن وقت

 

        که غروب اسمان را تن پوشی نو  

                                                     میکند.






برچسب ها : احمد نورالهی مقدم  ,


      

 
             
          ممنون از آقای  پیمان مهدوی که این کار رو برامون فرستادن تا نقد شه:

تنها تر از یک مرد تنها زیر باران

یک زن که تنها می دود تا زیر باران

در جستجوی کودکی ها می دود تا

یک(( مرد )) تنها، (( اسب)) تنها زیر باران

این لحظه شب بود، رعد و برق و... زن هنوزم 

راه خودش را رفته حتا زیر باران!

دنبال سطری بین این باران و شعرست

سطری که مرد و اسب و زن را زیر باران...

اصلن بیا من هم برایت می نویسم

دیدار مرد و زن همین جا زیر باران

 

 

ارس محمد علی پور اسکی

**********************************************

نقد این کار رو انشاءا... به زودی تو وبلاگ می زنیم. ممنون میشیم از اینکه تو قسمت کامنت وبلاگ،نظر خودتونو بفرمائین.






برچسب ها : غزل  , ارس محمد علی پور اسکی  ,


      

متولد می شود دخترک

بهمراه تاریخ یک روسری

وانگشتری از حلقه آتش

با خاکستر خاک

بین رقص باد

که مسبی اش را با

باشراب موهای مردی

توجیه کرده باشد

تا موهای رها شده

تا نخلستان نیزه

بین هروله ی خاک...

اولین مخترعین شمع باشند

ساکنین پرچم

 

 

حالا

      میان رقص زنی

                از پای هروله

بخند

دردهایت را در آغوش بگیر

                            موهایت را

و آرزوهایت را هجی کن

شاید

کودکی آب را...

مهران رنجبر






برچسب ها : مهران رنجبر  , سپید  ,


      

تو نیستی و این درو دیوار هیچ‎وقت...‏
غیر از تو من به هیچ‎کس انگار هیچ‎وقت...‏
اینجا دلم برای تو هی شور می‎زند
از خود مواظبت کن و نگذار هیچ‎وقت...‏
اخبار گفت شهر شما امن و راحت است
من باورم نمی‎شود،اخبار هیچ‎وقت...‏
حیفند روزهای جوانی،نمی‎شوند
این روزها دو مرتبه تکرار هیچ‎وقت
من نیستم بیا و فراموش کن مرا
کی بوده‎ام برات سزاوار؟!‏‎…‎هیچ‎وقت
بگذار من شکسته شوم توصبور باش
جوری بمان همیشه که انگار هیچ‎وقت...

 

زنده یاد نجمه زارع:/ کازرون






برچسب ها : غزل  , زنده یاد نجمه زارع  ,


      

گرچه با مرگ، گل یخ زده راحت شده است
باغ در حسرت گل غرق جراحت شده است
باغبان چهره چروکاند، اگر هیچ نگفت
مرگ در بستر تسلیم گل سرخ شکفت
پیش‌تر باغ به جز زندگی و سیب نداشت
هیچ کس جرئت ویرانی و آسیب نداشت
سبز در رگ به رگ باغچه جاری شده بود
زرد از فصل شکفتن متواری شده بود
تا گل سرخ شکست و همه مغموم شدند
دوربین‌های خطر رو به زمین زووم شدند
مرگ از هر چه لب غنچه و گل بوس گرفت
بعد از آن روز تن باغچه ویروس گرفت
بعد از آن روز درختان زمین غش کردند
زاغ‌ها با خبر مرگ شلوغش کردند
برگ‌ها زرد شدند و بله دادند به باد
باغ را در تله‌ی مسئله، دادند به باد
بعد، سرما شد و این مرحله خاکستری است
باغبان توی کمای چه کنم بستری است
نفسی نیست بروید، کمر باغ شکست
کاسه وکوزه‌ی تقدیر سر باغ شکست
نسل از تازگی باغچه کندند، فروغ
اغتشاش علفی نیست بخندند، فروغ
خطر مرگ گل سرخ بزرگ است هنوز
باغچه، پاتوق ویرانی وگرگ
است هنوز

 

 

عظیم زارع:/ کازرون






برچسب ها : عظیم رازع - غزل  ,


      

خانم معلم! مرا بکش با خودت

با زلف‌هات، دست‌هات، تا خودت

مردی بکش دست‌هاش آنقدر بزرگ

اندازه‌ی کتاب، روشنایی، دریا، خودت

نه! کودکی بکش که شبی با عروسکش

جک می نوشت برای خودش، درخت‌ها، خودت

من میروم و تو را تا" سفر بخیر"

ها ! کی؟ من؟! ها ! ها ! خودت !

شاید کسی شبیه تو بود عاشقش شدم

مثل تو هست فقط به خودِ خدا : خودت

فرهاد احمدی ممسنی



نگاه ساده‌ی مرا چرید و رفت سطر بعد

نشد اسیر قافیه ، پرید و رفت سطر بعد

از آن زنی که رو‌به‌رو همیشه فخر می‌فروخت

کمی هوس به رایگان خرید و رفت سطر بعد

شریک دزد بوده و رفیق قافله ، ولی

عذاب سرخ عشق را چشید و رفت سطر بعد

ببین ! پلیس زندگی همیشه دیر می‌رسد

و دزد لحظه‌های من دوید و رفت سطر بعد

نشست توی این ردیف و خط تیره‌ای عمود

به روی خط سینه‌ام کشید و رفت سطر بعد

و پیش پای زندگی ، کمی جلوتر از شما

به خط واحد خدا رسید و رفت سطر بعد

و روی بیت آخرم که سطر آخرش نبود

تمام هستی مرا جوید و رفت سطر بعد

اسماعیل موسوی

 

رفتی و من نرسیدم به جوابی و سوال-
می شوی در من و من هم که همیشه کر و لال-
شده ام وقت سوالات و دل خوش کردم
به همین حافظ کهنه که تو را فال به فال
می رساند به من اما تو فقط واژه شدی
و لبت نیست که پرواز کنم بی پر وبال...

*
من پری زاده ی خورشید که فاتح شده ام
تکه ای شیشه ای از قلب تو را توی خیال
تو ولی سنگ شدی قصد شکستن کردی
من تو را خواستم اما تو فقط فکر جدال...

*
من و تو سیب دو تا شاخه نبودیم ولی
تو رسیدی و من افسوس همانطور که کال-
بوده ام روی همان شاخه ی کوچک ماندم
کرم ها پشت سرم نقشه کشیدند و حال
باد می آید و باید بروم...اما نه
قول دادی برسانیم به بالا...به کمال
من تمامت شده ام سخت و حالا راحت
بروم جا بزنم؟ نه محال است محال
آنقدر منتظر آمدنت می مانم
که بنامند مرا مرد ترین دختر سال

فروغ تنگاب جهرم

رفته و نوشته من به قصه ها نمی رسم

چشم دوخته که می رسم و یا نمی رسم

فکر می کند بدون چشم های هرزه اش

تا قرار گاه خلوت خدا نمی رسم

من زن جنوبی ام و مثل موج ها صبور

می روم ولی...ولی به انتها نمی رسم

تا نسیم شط و بوی شرجی دقیقه ها

همدم منند من به انزوا نمی رسم

بی تو پا به پای نخل ها ترانه خوانده ام

با تو یک غریبه که به هیچ جا نمی رسم

عاقبت شبی نسیم می شوم به روی شط

می رسم به آسمان که با شما نمی رسم

می وزم به گیسوان نخل های ساحلی

کور خوانده ای که من به قصه ها نمی رسم

                                           فروغ تنگاب

 

و در آورد باز پیرهنش

عطر دریا نشست روی تنش

زیر مهتاب می درخشیدند

رد پای قشنگ آمدنش

لخت و عریان نشست بر شن ها

مخمل ماهتاب بر بدنش

یافت در انعکاس سربی آب

با تعجب نگاه خویشتنش

ناگهان جمله ی‹‹ خدایا آه

این منم یا...››پرید از دهنش

یادش آمد که دختر دریاست

زیر آبی آب ها وطنش

رفت از پیش ماه و تنها ماند

روی شن های نرم پیرهنش...

               فروغ تنگاب






برچسب ها : غزل  , فروغ تنگاب  ,


      

امکان ندارد بعد از این از پا بیفتم

تنهای تنها گوشه دنیا بیفتم

می خواهم از امروز دنبالت بگردم

توی خیابان های ذهنم راه بیفتم

حالا تو را تا بی نهایت دوست دارم

حتی اگر از چشم خیلی ها بیفتم

یعنی دلت را فتح خواهم کرد ... یعنی

دیگر نمی ترسم از این بالا بیفتم

من آبی چشم تو را سر می کشم تا

هر لحظه یاد روز عاشورا بیفتم

وقتی که در قلب تو باشم مطمئنم

که می توانم توی دنیا جا بیفتم

فریده دهداران






برچسب ها : غزل  , فریده دهداران  ,


      

اندیشه های پست مدرنیسم ، جنبه های ایده آلیستی بسیار قوی دارند.برخی نیز بر این باورند که بین ظهور پست مدرنیسم و رمانتیسم قرن 18ارتباطی اینچنین نیست که با موج پست مدرنیسم جریان مدرنیسم رو به افول گرائیده و تحقق نقطه نظرات و مقاصد مدرنیسم ممکن نباشد. بدین ترتیب پست مدرنیسم بدین مفهوم خواهد بود که تلاش های طولانی و برجسته ی مدرنیته در اثر فشار ناشی از توهمات واهی و بی جا به گمراهی و بیراهه کشانده شده.
وجود دارد . از این رو به سختی می توان زمینه ی خاصی را برای تکوین و تدوین فلسفه ی پست مدرنیسم در نظر گرفت.در اندیشه ی نظریه پردازان پست مدرن ، تمامی پدیده ها و زمینه ها می تواند بسترها می تواند بستر مناسبی برای طرح افکار پست مدرنی قرار گیرد. شاید به این دلیل، پست مدرنیسم می رود تا آثار خود را در تمام زمینه های فرهنگ ، معماری، زیست شناسی، جغرافیا،تاریخ، حقوق وادبیات و سیاست و فلسفه بر جای گذارد. در هر صورت، معماران فلسفه ی پست مدرن مایلند ایده های فلسفی و آنچه در اندیشه ی پست مدرن مطرح است ، این است که باید ازعقل ها و بینش ها و اندیشه های متکثر سخن به میان آورد. بر این اساس در نگاه پست مدرن ، توجه انسان از کلی گرایی و کلی سازی، به نوعی دموکراسی باز و تکثر گرایانه منعطف می باشد. ایدئولوژیک خود را در مورادی همچون اقتصاد،اخلاقیات و متافیزیک،کلام، روش شناسی و تعلیم وتربیت وسیستم ارتباط،جاری و ساری ببینند. با وجود این هنوز نمی توان یک جهت روشن با اصول و مواضع تبیین یافته از فلسف پست مدرن ارائه کرد؛هر چند نظریات فلسفی که مربوط به دوره ی جدیدی تحت عنوان دوره ی پست مدرن ی باشد مدعی است که می تواند بسیاری از جوانب حیاتی مردم مغرب زمین را تحت پوشش ایدئولوژیک و فلسفی خود قرار دهد. در مجموع خواه پست مدرنیسم را تداوم مودرنیسم و بخشی از آن بدانیم و خواه آن را فلسفه ای نو و متفاوت از پست مدرنیسم ارزیابی کنیم ، پست مدرنیسم در مقایسه با مدرنیسم به عنوان انقلابی در محتوا و تحولی در دیدگاه و شیوه ی تفکر و زندگی ، برآن استتا سطوح جامع تر و وسیع تری از فرهنگ را در معرض پوشش خود قرار دهد.
پست مدرنیسم و دین
مطالعات ادیان یکی از گستره های رایج پست مدرنیسم است . در مورد نگرش پست مدرنیسم و تأثیرات آن بر اندیشه ی دینی ،  سه نظریه وجود دارد:
1. نظریه ی پست مدرنیسم را به منزله ی مرگ خدایان ، نابودی دین و ارزش ها می بیند؛
2. نظریه ای که این مکتب را بازگشت به ایمان و الزامات دینی می داند؛
3. در نظریه ی سوم چنین فلسفه ای بیانگر امکان بازسازی ایده های مذهبی فراموش شده فرض می شود.
به بیان مفصل تر  یکی از ویژگی های روشن مدرنیسم این بود که به نام تامین استقلال انسان و کشف واقعیات و توانایی ها، همچنین در راستای تحقق امیال و آرزوهای انسانی ، زبان به نقد دین و اصول و مبانی دینی می گشود. در مدرنیسم مفاهیم و مضامین متعالی و مقدس معنایی ندارد؛ در حالی که در پست مدرنیسم ، آموزه های دینی کمی مورد توجه است. بنا بر نظریه ی غالبی که وجود دارد پست مدرنیسم در تقابل با مدرنیسم و منتقد آن به شمار می رود, پست مدرنیسم در واقع نوعی واکنش در برابر اومانیسم مدرنیسم است.
اومانیسم، مذهب و ارزش ها را از زندگی انسان طرد می کند و به این طریق است که بازگشت تقدس و معنویت در اندیشه ی پست مدرن نمود پیدا می کند. بعضی از طرفداران نظریه ی پست مدرنیسم در تبیین این نظریه می گویند: استقلال و ثبات انسان بر این بینش مبتنی است که که مفهوم خود_ self _ موضوعی است که از مفهوم خدا نشأت گرفته و بدون ارتباط با خدا ثباتی نخواهد داشت، همان گونه که چنان بی ارتباط با اهداف متعالی باشد خود را از بین خواهد برد.






برچسب ها : پست مدرنیسم  , نقدی کوتاه بر پست مدرنیسم  , نقد  ,


      

منابع و مآخذ :
1. عبد الرسول بیات و دیگران(قم:مؤسسه اندیشه و فرهنگ دینی،1381)
2. علی آقابخش و مینو افشاری راد،فرهنگ علوم سیاسی(تهران:مرکز اطلاعات مدارک علمی ایران،1374)
3. شهریار زرشناس،مبانی نظری غرب مدرن(تهران:کتاب صبح،1381)
4. بابک احمدی ،مدرنیته و اندیشه انتقادی(تهران،نشر مرکز،1374)
5. حسین بشیریه و دیگران،سنت،مدرنیته و پست مدرن(تهران: صراط ،1375)

تعریف
تا کنون میان مفسران جدال گسترده ای برسرتبیین وتعریف دقیق پست مدرنیسم در جریان بوده است. فستر یکی از تحلیل گران پست مدرنیسم در بررسی مفهومی این واژه ، به بیان دو گونه طرز تلقی از پست مدرنیسم اشاره کرده ؛ صورت اول به تعریف و بیانی مرتبط استکه پست مدرنیسم را مبتنی بر مدرنیسم و نشأت گرفته از آن می شناسد و صورت دوم به تعریف و بیانی مربوط است که پست مدرنیسم را مقابل مدرنیسم ونافی و طرد کننده آن می داند. لیوتارد طرفدار نظریه دوم و جیمسن طرفدار نظریه اول است. برداشت دیگری از پست مدرنیسم حکایت از طرز تفکری معتدل تر دارد. بر اساس این تعریف پست مدرنیسم نه جنبه ویرانگری و طرد کنندگی دارد و نه جنبه تکاملی و تثبیت کنندگی. در این صورت پست مدرنیسم را باید به نوعی احیاگر مدرنیسم تلقی کرد. زیگمونت بوست را می توان نماینده ی این تعریف دانست. وی در مفهوم شناسیpost modern ، پیشوند postرابه مفهوم تقویمی و زمانی مورد استفاده قرار نداده ، یعنی postبُعد زمانی را نمی رساند. در نگاه بومن ، پست مدرنیسم به این معنی نیست که از جنبه ی زمانی از لحظه ای که بتوان آن را لحظه فنا و پایان پذیری مدرنیسم نامید، متولد شده باشد. از آن گذشته پست مدرنیسم عامل و یا به مفهوم عدم امکان تحقق دیدگاه مدرنیسم نیست. این چنین نیست که با موج پست مدرنیسم جریان مدرنیسم رو به افول گراییده و تحقق نقطه نظرات مدرنیسم ممکن نباشد.
بدین ترتیب ، پست مدرنیسم به این مفهوم خواهد بود که تلاش های طولانی و برجسته ی مدرنیته در اثر فشار ناشی از توهمات واهی و بی جا ، به گمراهی و بیراهه کشانده شده.در این صورت هنر پست مدرنیسم این است که موجی ایجاد کند و وضعیت پدید آمده را به گونه ای دیگر رقم زند.
هنوز نمی توان از جنبه ساختاری یا شکلی برای پست مدرنیسم یک ساختار جدید و متمایز از شکل و صورت مدرنیسم  در نظر گرفت. بنابراین ، عدم شکل پذیری تحولات فکری،علمی و فلسفی ، کار را برای تعیین دور ویژه ای از تحولات تحت نام پست مدرنیسم مشکل می سازد. بنابراین پست مدرنیسم از لحاظ شکلی،همان مدرنیسم است که به حیات خود همچنان ادامه می دهد. برای مدرنیسم دو ویژگی را می توان در دوزمینه ی سرعت رشد و بالندگی و پهنه و گستردگی تحولات علمی – صنعتی و فکری – فرهنگی در نظر گرفت. ویژگی دیگر مدرنیسم به محتوای تحولات باز می گردد. به نظر می رسد بتوان همین ویژگی را با تأکید بیشتری برای شرایطی که از آن به عنوان شرایط پست مدرنیسم یاد می شود، صادق دانست.
نظریه پردازان پست مدرنیسم چنان وانموند می کنند که این ایده که «هیچ استاندارد معین و مشخص در مورد باورها وجود ندارد.»مطلبی است که از بسیاری از منابع به دست می اید.
1. طرد جامعیت از هر گونه فکر
لیوتارد در تبیین و توضیح برداشت خود از پست مدرنیسم بر این باور غلط لست که دیگر نمی توان از یک عقیده و عقلانیت کلیت یافته و جهان شمولی سخن گفت ؛ زیرا به نظر وی عقل کلّی و جهانی هرگز وجود خارجی ندارد. آنچه در اندیشه پست مدرن مطرح است، این است که باید از عقل ها و بینش ها و اندیشه های متکثر سخن به میان آورد.بر این اساس در نگاه پست مدرن، توجه انسان از کلی گرایی و کلی سازی به نوعی دموکراسی باز و تکثر گرایانه منعطف می باشد.
باید ها و نباید ها از نظر پست مدرنیسم ثابت نمی مانند. بلکه ممکن است بسته به خواست فرد و عرف در نوسان باشند به طوری که باید و نباید امروز، نباید و باید فرداست.
لیوتارد را می توان از جمله پیشگامان بینش که بر نفی و انکار اندیشه«روایت بزرگ» اصرار می ورزد. به گفته وی پست مدرنیته هیچ گاه نمی تواند معرفت شناسی را براساس طرح داستانی روایت بزرگ مبتنی سازد. این طرح که از شاخصه ها و ویژگی های جوامع سنتی و احیانا اصول گرا می باشد، به مطالعه انسان در ظرف زمانی وسیعو گسترش یافته ای با گذشته ای معین و آینده ای پیش بینی پذیر ، می پردازدو برای علمی که حاصل تجربیات و اندوخته های تابت گذشته و پیش بینی های قابل تحقق در آینده می باشد ، ارزش و جایگاه ویژه ای قایل است. متأسفانه در اندیشه پست مدرن ، اینچنین علمی جایگاه ممتازی نداردو معرفت شناسی پایدار ، منسجم و جامعی را نسبه به گذشته و آینده جهان و تحولات جاری جهان انسانی نمی توان ارائه داد. دیدگاه مقابل افکار لیوتارد در تلاش است تا اثبات کند که معرفت شناسی منسجم امکان پذیر است و دانش تعمیم پذیر درباره زندگی اجتماعی و الگوهای تحول اجتماعی ، دست یافتنی است.
2. نفی هویت منسجم فردی و اجتماعی
در فلسفه پست مدرن به جای تاکید بر هویت منسجم فرد ، اجتماع بر دگرگونی و بی ثباتی در هویت فرد و جامعه تاکید می شود.
در فلسفه پست مدرن به جای تاکید بر هویت منسجم فرد ، اجتماع بر دگرگونی و بی ثباتی در هویت فرد و جامعه تاکید می شود.
از آنجا که انسان و اندیشه لازم و ملزوم یکدیگرند و تنها از راه اندیشیدن است که انسان می تواند از سایر موجودات متمایز شود، هنگامی که یکی از این دو، بشر یا اندیشه ی بشری دستخوش تغییر و تحول و بی ثباتی باشد طبعا دیگری نیز در معرض تغییر و تبدیل خواهد بود. این برداشتی است که پست مدرنیسم از هویت تحول پذیر فرد و جامعه ارائه می دهد. بدین صورت ، پست ندرنیسم به انکار تمامی مفاهیم اصولی و متعالی مربوط به سرشت انسانی می پردازدو انسان را به بی هویتی و پوچی سوق می دهد. اگر انسان بی هویت،جامعه ی بی هویت و جامعه ی بی هویت،انسان بی هویت می سازد پس تحول مثبت اجتماعی از کجا آغاز می شود در حالی که تارخ شاهد است که حتی یک انسان با هویت جامعه ای را با هویت می سازد. 
3. اعلام پایان ایدئولوژی ها
در نظام فکری پست مدرن، ارزش ها و ضد ارزش ها همچنین بایدها و نبایدها جنبه پایدار ایدئولوژیک به خود نمی گیرد. زیرا مفهوم ایدئولوژی پایدار با اعتقاد به یک سری اصول و موازینی ملازم است که  در نگاه باورمندان و ملتزمان خود به عنوان اموری تثبیت یافته و فراگیر و پایدار تلقی می گردد؛ در صورتی که ثبات و پایداری فکر و اندیشه از دیدگاه پست مدرنیسم مطرود است.از آن گذشته ایدئ.لوژی با یکپارچگی ، تمامیت و جزمیت سازگار است و اینها اموری است که با اصول پست مدرنیسم همخوانی ندارد. به تعبیری بایدها و نبایده9ا از منظر پست مدرنیسم ثابت نمی مانند بلکه ممکن است بسته به خواست فرد و عُرف در نوسان باشند به گونه ای که باید و نباید امروز ، نباید و باید  فرداست. در حالی که زندگی امروز  بدون برخی از باید ها و نباید های گذشته بی تداوم باشد، لاجرم زندگی فردا بدون باید ها و نبایدهای امروز لرزان خواهد بود.
4. رد حقیقت های عینی
در پاره ای موارد، پست مدرنیسم را همان انکار استانداردهای عینی باورها دانسته اند.با این حال در همه ی زمینه ها اعم از هنر، ادبیات،اخلاق،انسان شناسی،زیبایی شناسی و جهان شناسی،این سؤال مطرح خواهد بود که آیا اموری حقیقی و عینی و یا مفهومی از حقیقت عینی یافت می شود یا نه؟ آیا در مورد خودمان ، به عنوان مثال مفهومی از حقیقت عینی وجود دارد که در برداشت ما از خودمان صادق باشد؟ اگر چنین است چه نوع مفهومی از خود در دست است تا خودشناسی ما را شکل بخشد؟ در مقام پاسخ پست مدرنیسم نقادانه به هر گونه مفهومی از حقیقت عینی نظر می کند و در تلاش است تا برخلاف تجربه و اعتقادی که که دینداران دارند بیان دارد که هیچ معیار حقیقی و عینی از باور ندارد. نظریه پردازان پست مدرنیسم چنین واننپمود می کنند که این ایده که هیچ استاندارد معین و مشخص در مورد باورها وجود ندارد.» مطلبی است که از بسیاری از منابع به دست می آید. در این میان ، بخشی از کلام نیچه که در سال 1887 اظهار داشت خدا مرده است و اعتقاد به خدای مسیحیت دیگر مورد باور نیست،مورد توجه و خوشایند بعضی از مدرنیستها قرار گرفته است به گونه ای که پیش بینی کرده اند اندیشه مرگ خدا میرود تا نخستین پرتو خود را بر سراسر غرب بیفکند. بعضی دیگر از پست مدرن ها که اعتقاد به گره زدن مذهب و این مکتب فلسفی دارند، به نوعی تکثر گرایی و پلورالیسم دینی معتقدند که توام با تساهل و تسامح و برداشت شخصی هر فرد از دین تعریف می شود.
5.انتقاد از معرفت شناسی

پست مدرنیسم اغلب بر حسب دیدگاه انتقادی نسبت به سرشت انسانی، تاریخ و الهیات متافیزیک، قابل تبیین و تشخیص می باشد. برخی از هواداران و مفسران مدرنیسم بر این باورند که جنبه صریاً انتقادی پست مدرنیسم، عنصر کلیدی این فلسفه به شمار میرود. بر اساس چنین عنصری است که فلسفه مزبور، همواره نسبت به هر گونه برداشت ناشی از مدرنیسم به نگاه انتقادی می نگرد. در واقع پست مدرن ارزش پست مدرنیسم، عنصر کلیدی این فلسفه به شمار می آید. بر اساس چنین عنصری است که فلسفه مزبور، همواره نسبت به هر گونه برداشت ناشی از مدرنیسم به نگاه انتقادی می نگرد. در واقع پست مدرن ارزش عمده ای را برای تفکر انتقادی در نظر می گیرد. بدین ترتیب، فرضیه های بنیادی که در ارتباط با تمامیت و قطعیت، همچنین علیت و جامعیت برخی از امور، مورد تایید فلسفه مدرنیسم بوده اند از جانب فلاسفه پست مدرن، مردود دانسته شده است. هنری ژید یکی از مفسران پست مدرنیسم، حتی فراتر از این، مدعی شده است که مقصد و منظور تعلیم و تربیت را به عنوان نقطه وفاق مدرنیسم و پست مدرنیسم، مورد بازنگری قرار داد.

6.ارائه جریان فکری ترکیبی

اندیشه ها و ایده های برگرفته از پست مدرنیسم نشان می دهد که فلسفه پست مدرن، ترکیبی از چندین مکتب فلسفه و نظریه است و یا می تواند حاصل گرایش های فکری متعددی باشد. در این صورت، چنین فلسفه ای از مبنا و منشا فلسفی واحدی برخوردار نیست. این خود نشان می دهد که چرا فلسفه انتقادی پست مدرن بر ضرورت از بین بردن مرزهای از پیش تنظیم شده و یکنواخت سنتی در راستای اتخاذ خط مشی چند گرایشی، تاکید می ورزد. اصول و ویژگی پست مدرنیسم به آنچه بیان شد خلاصه نمی گردد، در عین حال، مهمترین اصول این فلسفه ذکر شد و نیز به اذعان برخی، اندیشمندان نگرشی های فوق، پست مدرنیسم را دچار تناقض و پارادوکس گویی کرده است. روتی ، از نظریه پردازن پست مدرنیسم، بر این باورد اصرار می ورزد که در عصر کنونی، ما انسان ها با فرهنگ فرافلسفی روبرو هستیم. روتی در حالی این اندیشه را ابراز می دارد که پست مدرن می رود تا شکل و ساخت فلسفی به خود بگیرد. بدین ترتیب، از جهت فلسفی و یا فرافلسفی بودن، تمیزی بین مدرنیسم و پست مدرنیسم باقی نمی ماند. روتی تصور می کرد می تواند با نظریه فرافلسفی خواندن فرهنگ مردم، روشنفکران پست مدرن را از قید و بند فلسفه و ایمان فلسفی و روبرو شدن با سوالات به ظاهر غیرقابل پاسخی که از جانب باورهای فلسفی برانگیخته میشود، برهاند. در صورتی که نگرش روتی یک تصور واهی بیش نبود و چنین نگرش هایی پست مدرنیسم را به نوعب سردرگمی و تناقض گویی می کشاند، آن چنان که راهی برای فرار از این تناقض گویی، جز به انکار اصول مزبور نمی ماند. پست مدرنیسم در این هر چند به ظاهر، برخلاف آنچه که نظریه پردازانش می پندارند، شکل کلیت نگر، ساختار ایدئولوژیک و وضعیت تعیّن یافته به خود می گیرد و این درست برعکس چیزی است که معماران پست مدرنیست دنبال می کنند.






برچسب ها : پست مدرنیسم  ,


      
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >




+ از فاصله ها همیشه دورم بکنید...از فاصله ها همیشه دل چرکینم...بی سین تو سارا به خدا چندین سال...دلبسته کنار سفره ی شش سینم

+ چشم هایم دکمه هایت و باران عرق روی پیشانی سال هاست که در قدم زدن های واپس هر کوچه برای دلت سوت می زنم من یک نفرم اما همیشه گارسون برایم دو چای می آورد...

+ بی سین تو سارا به خدا چندید سال...دلبسته کنار سفره ی شش سینم



+ بر شیشه ی تنهایی من سنگ بزن/نقاشی چشمان مرا رنگ بزن/ یک بار اگر شماره ام را دیدی/با نام مزاحمی به من زنگ بزن

+ در کوچه می دوید...سیگار می کشید/پیوسته و شدید ... سیگار می کشید/لیلا عروس شد...لیلا عروس شد/این را که می شنید سیگار می کشید...عابد اسماعیلی

+ همه خوشدل اینکه مطرب بزند به تار جنگی...من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی

+ شب در خم گیسوی تو عابر می شد/با هرنفست بهار ظاهر می شد/ای فلسفه ی شگفت!افلاطون هم/با دیدن چشمان تو شاعر می شد...ایرج زبر دست